دکمهای که منتظر فشار دادن است، چرخش عمل، بازتولید منظمی که در سینی میافتد همه اینها به یک تجربه هولناک تبدیل میشود و اپراتور تازهکار دستگاه کپی انگیزهای برای کپی کردن همه کاغذهای موجود در جیب خود احساس میکند. همانطور که جان بروکس در مقاله ای در نیویورکر در سال 1967 نوشت.
امروزه در همه جا از دستگاه فتوکپی اچ پی و یا دیگر برندها استفاده می شود و می تواند حجم زیادی از کپی را در کمترین زمانن ممکن به انجام برساند.
کارگران یقه سفید قبلاً از اضافه بار اطلاعات شکایت کرده بودند. اما مقصر فرآیندهای صنعتی بود ناشران کتاب، روزنامه ها. دستگاه فتوکپی متفاوت بود.
این به یک پهپاد اداری معمولی اجازه میداد تا به موتوری برای بار اضافی تبدیل شود و دستهای از مواد را به همکاران گیجشده تحویل دهد. اوون با خنده میگوید: شما باید این انبوه اسناد جلسه را داشته باشید، و هیچکس آنها را نخوانده است.
کپی کردن نیز زندگی روزمره را آلوده کرد. کارمندان وسایل شخصی خود را به صورت مخفیانه روی دستگاه میگذارند، از بازگشتهای IRS، دعوتنامههای مهمانی، دستور پختها کپی میکنند.
نامه های زنجیره ای از شرکت کنندگان خواستند که نه تنها نامه را ارسال کنند، بلکه 20 نسخه را ارسال کنند زیرا، هی، اکنون هر کسی می تواند! و مردم به سرعت متوجه شدند که میتوانند کپی کاغذی از اشیاء فیزیکی بسازند، دستهایشان را روی شیشه دستگاه کپی بگذارند یا شلوارشان را پایین بیاورند.
این کپی برداری از اشیاء را می توان برای اهداف عجیب و غریب عملی قرار داد. پلیس بهجای توصیف محتویات فیزیکی جیبهای یک پرپ در هنگام زندانی کردن او، آنها را روی شیشه 914 میریزد و کپی میزد.
هجوم عجیبی از چیزهایی که تکرار میشد، حتی افراد زیراکس را نگران میکرد که نیروهای پرومته را آزاد کردهاند. آیا ما واقعاً با آسانتر کردن بازتولید آشغالها و مزخرفات سهمی داشتهایم؟ همانطور که سول لینوویتز، مدیر عامل زیراکس اینترنشنال، در مجله Life ناراحت بود.
با این حال، برای مردم عادی، تکرار مزخرفات بهترین بخش دستگاه کپی بود یک هیجان غیرقانونی. کارمندان اداری که پشت ناشناس بودن یک سند تکراری پنهان شده بودند شروع به پخش جوک ها و کارتون های بی رنگ کردند.
گاهی اوقات این یادداشتهای جعلی بودند که به طرز وحشیانهای احمقانه زندگی اداری را به سخره میگرفتند یک تقویم عجله شغلی با تاریخهای درهم، بنابراین مشتری میتوانست کار خود را در روز هفتم سفارش دهد و آن را در روز سوم تحویل دهد یا یک نمودار سازمانی.
کارتون که شامل بوسیدن یک مدیر بر روی رینگ توسط مدیری کمتر بود که مدیری کوچکتر نیز حلقه او را می بوسد و به همین ترتیب ادامه دارد.
شوخیها درباره هوش گروههای قومی مختلف و همچنین مطالب صریح جنسی بسیار زیاد بود. کارتون های چشم نواز شخصیت های بادام زمینی را در حال سکس به تصویر می کشیدند.